انواع سوگ

سوگ واکنشی طبیعی و عمیق به فقدان عزیزان است که روح و روان انسان را به چالش می‌کشد. این تجربه دردناک، مسیر پیچیده‌ای از احساسات را به همراه دارد که هر فرد به شیوه‌ای خاص آن را می‌گذراند. تمام تلاش ما دادن اطلاعات مفید به شماست، همراه ما در وب سایت رنگ زندگی باشید.

سوگ چیست

سوگ در مواجهه با ازدست‌دادن ایجاد می‌شود، به‌ویژه ازدست‌دادن‌ چیزهایی که به هویت ما شکل داده‌اند. اکثر مردم فکر می‌کنند که سوگ لزوما از مرگ عزیزان ناشی می‌شود، اما این‌طور نیست.

احتمالا هر ازدست‌دادن یا فقدانی که موجب تغییر هویت می‌شود، سوگواری به همراه دارد. از سر گذراندن بلایای طبیعی، طلاق، بیماری خود یا یکی از عزیزانمان و مطمئنا مرگ یکی از اعضای خانواده یا عزیزان نمونه‌هایی از این نوع فقدان‌ها هستند. همچنین توصیه می شود با راهکارهای تحمل مرگ عزیزان آشنا شوید.

نشانه‌های سوگ

ممکن است سوگ شما با سوگ دیگران کاملا متفاوت باشد، اما نشانه‌های رایج مشترکی نیز وجود دارند، پس خوب است برخی از این علائم را یاد بگیریم. رایج‌ترین نشانه‌های سوگ عبارت‌اند از:

  • احساس شدید غم یا اندوه
  • دشواری تمرکز
  • نداشتن اعتماد
  • احساسِ نداشتن هدف در زندگی
  • افکار خسته‌کننده درباره‌ آنچه از دست داده‌اید
  • انکار آنچه از دست داده‌اید.

انواع سوگ

۱. سوگ طبیعی

انجمن روان‌شناسی آمریکا سوگ طبیعی را به عنوان واکنشی تعریف می‌کند که پس از از دست دادن فرد یا چیزی مهم، معمولاً بین شش ماه تا دو سال طول می‌کشد. البته تفاوت‌های فرهنگی در نحوه سوگواری نیز مهم است؛ برای مثال، در برخی فرهنگ‌ها مراسم و آیین‌های عزاداری چندساله وجود دارد که خانواده‌ها را دور هم جمع می‌کند تا به سوگ عزیزشان بپردازند.

۲. سوگ پنهان

این نوع سوگ زمانی اتفاق می‌افتد که فرد هیچ واکنشی آشکاری نسبت به فقدان بزرگ نشان نمی‌دهد. معمولاً این حالت پس از یک از دست دادن ناگهانی بروز می‌کند و همراه با شوک و انکار است.

اگر این وضعیت طولانی شود، نیازمند توجه و پیگیری است. باید دقت داشت که روند سوگواری هر فرد متفاوت است و عدم ابراز احساسات آشکار به معنی نداشتن سوگ نیست. بعضی افراد ممکن است بدون اینکه خودشان آگاه باشند، به شیوه‌ای نامحسوس سوگواری کنند.

۳. سوگ پیش‌نگر

این نوع سوگ زمانی رخ می‌دهد که فقدان قریب‌الوقوع پیش‌بینی شده باشد، مانند تشخیص بیماری لاعلاج یا پیش‌بینی طلاق یا اخراج از کار. افرادی که از بیماران لاعلاج مراقبت می‌کنند اغلب با این سوگ روبرو هستند.

در این حالت، ممکن است به تدریج زندگی بدون آن فرد را تصور کنید و برای آن آماده شوید. احساسات متناقضی مانند گناه یا آرامش هنگام برنامه‌ریزی برای فقدان نیز ممکن است تجربه شود. در این مسیر، صبوری و مهربانی با خود بسیار مهم است.

۴. سوگ به تأخیر افتاده

این نوع سوگ زمانی رخ می‌دهد که واکنش سوگواری مدت قابل توجهی پس از وقوع فقدان اتفاق می‌افتد. گاهی این واکنش ممکن است پس از تجربه یک فقدان دیگر تشدید شود.

۵. سوگ پیچیده

در این نوع سوگ، احساسات متضادی نسبت به فقدان وجود دارد؛ مثلاً سوگواری برای پدر یا مادری که رابطه‌تان با او قطع شده بود یا ازدست‌دادن شغلی که از آن رضایت نداشتید.

۶. سوگ انباشته

این نوع سوگ به دلیل چندین فقدان پشت سر هم و در مدت زمانی کوتاه ایجاد می‌شود. برای مثال، خستگی روانی بسیاری از افراد در دوره همه‌گیری کووید نوعی سوگ انباشته بود.

۷. سوگ ابرازنشده

دکتر کِنِث دوکا در کتاب خود درباره «سوگ ابرازنشده» می‌گوید این نوع سوگ زمانی رخ می‌دهد که فرد احساس کند جامعه حق یا امکان سوگواری برای فقدانش را از او سلب کرده است. این ممکن است شامل سوگواری برای روابط پنهان، حیوانات خانگی یا فقدان‌هایی باشد که از نظر فرهنگی کم‌اهمیت تلقی می‌شوند.

۸. سوگ تحریف‌شده

در این نوع سوگ، فرد واکنش بسیار شدید و غیرمعمولی نسبت به فقدان نشان می‌دهد. احساسات او اغلب به صورت خشم شدید بروز می‌کند که ممکن است متوجه خود یا دیگران شود. بهتر است در صورت مشاهده پرخاشگری‌های فرد سوگوار، با او صحبت کنید تا مطمئن شوید خطری برای خودش یا اطرافیانش وجود ندارد.

۹. سوگ مهارشده

سوگ مهارشده زمانی اتفاق می‌افتد که فرد هیچ واکنشی به فقدان نشان نمی‌دهد و معمولاً مشغولیت‌های زیادی دارد یا ذهنش به فعالیت‌های دیگر معطوف است.

این افراد ممکن است با افزایش مسئولیت‌ها یا شروع پروژه‌های جدید سعی کنند ذهن خود را از احساسات سوگ‌وار دور کنند. این حالت طولانی‌مدت ممکن است باعث بروز مشکلات جسمانی مانند بی‌خوابی، درد عضلانی و ناراحتی‌های گوارشی شود.

۱۰. سوگ کوتاه‌مدت

این نوع سوگ به سرعت سپری می‌شود و فرد خیلی زود توانایی کنار آمدن با فقدان را پیدا می‌کند. ممکن است فرد احساس کند که باید هر چه سریع‌تر جایگزینی برای شخص از دست رفته پیدا کند یا پیش از وقوع کامل فقدان، با آن کنار آمده باشد.

۱۱. سوگ پایدار

اگر پس از گذشت ماه‌ها یا سال‌ها از فقدان هنوز احساسات شدید و ناتوان‌کننده‌ای وجود دارد، احتمالاً فرد دچار سوگ پایدار شده است. بر خلاف سوگ طبیعی که با گذر زمان شدت آن کاهش می‌یابد، در این حالت احساسات منفی به شدت باقی می‌مانند و روند بهبود دشوار می‌شود.

۱۲. سوگ گروهی

وقتی حادثه‌ای بزرگ جامعه یا گروه بزرگی از مردم را متاثر می‌کند، مانند جنگ، حملات تروریستی یا بیماری‌های همه‌گیر، سوگ جمعی شکل می‌گیرد. این نوع سوگ ممکن است حتی بدون ارتباط مستقیم با فقدان فردی ایجاد شود؛ برای مثال، مرگ شخصیت‌های مشهور نیز می‌تواند باعث واکنش سوگواری گسترده در جامعه شود.

راه‌های کمک به سوگواران برای انواع سوگ

راه‌های کمک به سوگواران برای انواع سوگ

احتمالا برای اکثر کسانی که آموزشی درباره سوگواری ندیده‌اند، کمک به افراد سوگوار کاری طاقت‌فرسا باشد. البته لازم نیست متخصص باشید و همین که اهمیت دهید و مراقبت کنید، کافی است.

این هم چند نکته‌ ساده برای کمک به شما برای انواع سوگ:

حاضر و انعطاف‌پذیر باشید: به آن‌ها نشان دهید که شاید دقیقاً نمی‌دانید چه بگویید، اما اهمیت قائلید و برای غم‌شان ابراز همدردی می‌کنید.

کنجکاوی نشان دهید: از آن‌ها بپرسید در این لحظه چه کمکی برایشان مفید است. اگر نتوانستند جواب بدهند، نگران نشوید و به آن‌ها فرصت دهید تا نیازهایشان را بهتر بشناسند و بیان کنند. اجازه دهید هر چقدر می‌خواهند درباره احساساتشان با شما صحبت کنند.

پیشنهاد انجام کارهای عملی بدهید: اگر مایل بودند، کمک کنید تا برخی وظایف روزمره یا هفتگی‌شان را انجام دهید، مثل تهیه غذا یا بردن زباله‌ها. با فرد صحبت کنید تا بدانید بهترین نوع حمایت از نظر او چیست.

متخصصان را معرفی کنید: مراقب باشید چگونه فرد با سوگ خود روبه‌رو می‌شود و مرزهای شخصی‌اش را رعایت کنید. در صورت نیاز، افراد متخصص را برای دریافت کمک‌های تخصصی به او معرفی کنید.

به خودتان هم اهمیت بدهید: برای اینکه بتوانید به دیگران کمک کنید، باید مراقب سلامت روان و جسم خود باشید و منابع لازم برای حفظ انرژی و تاب‌آوری‌تان را فراهم کنید.

در زمان سوگواری چه کنیم

بسیاری از افراد حین سوگواری احساس درماندگی می‌کند نه فقط به خاطر اینکه با موقعیت جدیدی روبرو هستند و یا با احساسات خود درگیر شده‌اند، بلکه قانونی وجود ندارد که به ما بگوید چه کار کنیم ، با این حال ما این سه مورد را برای عبور از این بحران پیشنهاد می‌کنیم:

۱. درخواست کمک و حمایت

به جای اینکه اغلب اوقات تنها باشید، از خانواده و دوستان‌تان بخواهید شما را حمایت کنند. حتی اگر تنهایی برایتان راحت‌تر است، تلاش کنید زمانی را با اطرافیانتان سپری کنید.

همچنین مشورت با یک مشاور یا روان‌شناس می‌تواند بسیار مفید باشد؛ آنها شرایط شما را بهتر درک کرده و به بهبود سریع‌تر کمک می‌کنند.

۲. مراقبت از خود

خوردن غذا و خواب کافی را در اولویت قرار دهید. گاهی سوگواری چنان شما را درگیر می‌کند که فراموش می‌کنید به نیازهای پایه‌ای بدنتان توجه کنید. برای ورزش کردن هم زمانی بگذارید چون این فعالیت‌ها باعث ترشح هورمون‌های شادی‌آور و بهبود روحیه می‌شوند.

علاوه بر این، انجام کارهای ساده‌ای مثل ماساژ یا رسیدگی به ظاهر، می‌تواند احساس خوبی به شما بدهد و یادآوری کند که شما شایسته مراقبت و محبت هستید.

۳. انجام کارهای لذت‌بخش

یک فهرست از فعالیت‌هایی که دوست دارید انجام دهید تهیه کنید. گاهی درگیر سوگواری آن‌قدر می‌شویم که لذت بردن از زندگی را فراموش می‌کنیم.

برای بازگشت به فعالیت‌های قبلی و روزمره، حتما با درمانگرتان مشورت کنید چون بازگشت به روند عادی زندگی به سلامت روان شما کمک کرده و احساس ارزشمندی را در شما تقویت می‌کند.

عوارض بیماری اختلال سوگ

۱. پیامدهای احساسی

سوگ همانند موج‌های پرتلاطم دریا، احساسات انسان را فرا می‌گیرد و بدون هشدار شما را در خود غرق می‌کند. گاهی تصور می‌کنید همه چیز به حالت عادی بازگشته، اما ناگهان اشک‌هایتان سرازیر می‌شود.

در این دوران، افراد طیفی از هیجانات را تجربه می‌کنند؛ از غم و خشم گرفته تا لحظات کوتاه شادی. گاهی نیز ممکن است کاملاً بی‌حس شوید و بدون درگیری عاطفی، تنها کارهای روزمره را انجام دهید.

همچنین امکان دارد احساساتی متناقض و گیج‌کننده را تجربه کنید، مثل:

  • اندوه برای عزیز از دست رفته همراه با آرامشی ناشی از تصور او در آسایش.
  • حسرت به‌دلیل پایان یک رابطه و در عین حال هیجان برای شروع فرصتی تازه.
  • سبکی ناشی از پایان مراقبت طولانی‌مدت از یک بیمار، همراه با احساس گناه.
  • درگیری ذهنی با احساسی آمیخته از خشم، اندوه یا بی‌تفاوتی نسبت به فردی که رابطه پرتنشی با او داشته‌اید.
  • در سوگ، هیچ احساسی درست یا نادرست نیست؛ مهم این است که آنها را بپذیرید و با خود مهربان باشید.

۲. پیامدهای جسمی

فقدان می‌تواند به‌شدت استرس‌زا باشد و بدن را تحت فشار قرار دهد. سوگواری ممکن است فعالیت بیش از حد سیستم عصبی، ضعف سیستم ایمنی و افزایش احتمال بیماری را به دنبال داشته باشد. برخی پیامدهای جسمی شامل موارد زیر هستند:

  • خستگی شدید
  • سردرد یا سرگیجه
  • حالت تهوع و درد معده
  • بی‌قراری و تنش عضلانی
  • احساس سنگینی در سینه یا گلو
  • تپش قلب
  • اختلال در اشتها (افزایش یا کاهش)
  • مشکل در خواب یا خوابیدن بیش از اندازه

۳. تغییرات رفتاری

سوگ می‌تواند تمرکز، تصمیم‌گیری و پیگیری مسئولیت‌ها را دشوار کند. این تغییرات رفتاری ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سردرگمی ذهنی
  • ناتوانی در انجام کارهای روزمره
  • از دست دادن انگیزه و احساس هدف
  • غرق‌شدن در فکر و یاد فرد یا چیزی که از دست رفته
  • فراموش‌کاری و ناتوانی در مدیریت وظایف

علائم و نشانه‌های اختلال سوگ

علائم و نشانه‌های اختلال سوگ

اختلال سوگ یا اندوه پیچیده می‌تواند با نشانه‌های مختلفی خود را نشان دهد و این علائم بسته به فرد، شدت و مدت متفاوتی دارند. در ادامه به برخی از این نشانه‌ها اشاره می‌کنیم:

اندوه طولانی‌مدت و عمیق

فرد ممکن است مدت‌ها پس از فقدان، همچنان احساس غم شدیدی داشته باشد و نتواند با آن کنار بیاید.

افسردگی قابل توجه

اختلال سوگ گاهی با افسردگی شدید همراه است و فرد را از انجام کارهای روزمره ناتوان می‌کند.

افزایش اضطراب و نگرانی

نگرانی شدید درباره از دست‌دادن افراد دیگر یا وقوع حوادث مشابه، ممکن است زندگی فرد را تحت‌تأثیر قرار دهد.

کناره‌گیری اجتماعی

فرد ممکن است از جمع فاصله بگیرد، از فعالیت‌های اجتماعی دوری کند و تمایل به انزوا پیدا کند.

تغییر در رفتار و احساسات

این تغییرات می‌تواند شامل بی‌قراری، عصبانیت، مشکلات در روابط و اختلالات خواب باشد.

اگر این علائم بیش از سه هفته ادامه پیدا کند و عملکرد روزمره را مختل سازد، مراجعه به روانشناس یا متخصص سلامت روان ضروری است.

سوگ چطور بر بدن اثر می‌گذارد

۱. درد و ناراحتی جسمانی
سوگ ممکن است باعث بروز یا تشدید دردهای عضلانی و جسمی شود. این دردها، هرچند موقتی، بسیار آزاردهنده‌اند. سردرد، کمردرد یا گرفتگی عضلات معمولاً به دلیل افزایش هورمون‌های استرس رخ می‌دهند که باعث انقباض عضلات می‌شود.

۲. کاهش عملکرد سیستم ایمنی
هورمون‌های استرس می‌توانند تعادل هورمونی بدن را بر هم بزنند و باعث کاهش تعداد سلول‌های سفید خون شوند، که این سلول‌ها وظیفه حفاظت بدن در برابر بیماری‌ها و عفونت‌ها را دارند.

۳. اختلالات خواب
بی‌خوابی یکی از مشکلات شایع در دوره سوگ است. خواب ناکافی می‌تواند سلامت جسم و روان را تحت تأثیر منفی قرار دهد و روند بهبود را سخت‌تر کند.

۴. مشکلات گوارشی
هورمون‌های استرس در طول سوگ می‌توانند عملکرد دستگاه گوارش را مختل کنند. علائمی مثل احساس گرسنگی مداوم، کاهش اشتها و حالت تهوع از نشانه‌های مشکلات روده در این شرایط هستند.

۵. تغییرات در الگوی تغذیه
سوگ ممکن است باعث پرخوری یا کم‌خوری شود و حتی گاهی مصرف مواد مخدر را افزایش دهد. این تغییرات غذایی نامناسب، تأثیر منفی بر سلامت بدن داشته و عملکرد آن را مختل می‌کنند. بدن برای حفظ سلامت نیازمند تغذیه متعادل و مناسب است.

پیچیدگی‌های سوگ پیچیده

تجربه سوگ ذاتاً پدیده‌ای چندلایه است، اما در برخی شرایط می‌تواند به حالتی بسیار دشوارتر تبدیل شود که به آن سوگ پیچیده یا طولانی‌مدت گفته می‌شود.

این نوع سوگ معمولا با چالش‌های خاص یا پیامدهای شدید همراه است و برای مدت طولانی روند عادی زندگی را مختل می‌کند. هر نوع فقدانی ممکن است در نهایت به سوگ پیچیده بینجامد. در ادامه به عواملی اشاره شده که اغلب زمینه‌ساز چنین حالتی هستند.

۱. سوگ پنهان

این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که فرد هیچ‌یک از نشانه‌های قابل مشاهده سوگ را نشان نمی‌دهد. ممکن است به‌دلیل ماندن در مرحله انکار، احساسات خود را سرکوب کنید یا اطرافیان تصور کنند که شما سوگواری نمی‌کنید. بااین‌حال، در بسیاری از موارد فرد در خلوت خود با احساساتی سنگین و پیچیده روبه‌روست که برای دیگران قابل مشاهده نیست.

۲. فقدان مبهم

این نوع فقدان زمانی تجربه می‌شود که شرایط پایانی مشخصی وجود ندارد. مثلا اگر فردی مفقود شده باشد و جسد او یافت نشود، پذیرش واقعیت و آغاز سوگواری دشوار خواهد بود.

همچنین ممکن است شخصی زنده باشد اما به دلایلی مانند زندان، تبعید یا بیماری‌هایی نظیر زوال عقل، از دسترس خارج شده باشد و این وضعیت نوعی سوگ مبهم ایجاد کند.

۳. سوگ غیرمعمول

این نوع سوگ زمانی شکل می‌گیرد که جامعه یا اطرافیان فقدان شما را ارزشمند یا پذیرفتنی نمی‌دانند. برای مثال سوگواری برای مرگ حیوان خانگی یا ازدست‌دادن یک رابطه عاطفی خارج از چارچوب‌های سنتی ممکن است با بی‌اعتنایی یا قضاوت دیگران همراه باشد. همچنین مرگ‌های ناشی از خودکشی یا مصرف مواد که در بسیاری از فرهنگ‌ها تابو هستند، می‌توانند سوگ فرد را پیچیده‌تر کنند.

۴. سوگ آسیب‌زا

این نوع سوگ زمانی اتفاق می‌افتد که فقدان با رویدادهای آسیب‌زا همراه شده باشد. از جمله این موقعیت‌ها می‌توان به بلایای طبیعی، تصادف‌های ناگهانی یا مرگ‌های خشونت‌آمیز اشاره کرد.

چنین رویدادهایی ممکن است به آسیب روانی شدید یا حتی اختلال استرس پس از سانحه منجر شوند و علاوه‌بر سوگواری، نیاز به درمان روان‌شناختی را ضروری کنند.

تفاوت اختلال سوگ و سوگ طبیعی

تفاوت اختلال سوگ و سوگ طبیعی

اختلال سوگ (Grief Disorder) و سوگ طبیعی (Normal Grief) هر دو واکنش‌هایی به فقدان عزیزان هستند، اما تفاوت‌های مهمی میان آنها وجود دارد:

۱. شدت و مدت زمان

سوگ طبیعی پاسخی معمول به فقدان است که شدت آن با گذر زمان کاهش می‌یابد. اغلب افراد طی چند هفته تا چند ماه می‌توانند آرام‌آرام با غم خود کنار بیایند. در مقابل، اختلال سوگ حالتی پایدار و مزمن است که ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها ادامه پیدا کند. افراد درگیر با این اختلال، احساسات منفی شدید مانند غم، خشم یا اضطراب را به‌طور مداوم تجربه می‌کنند.

۲. تأثیر بر زندگی روزانه

در سوگ طبیعی، ممکن است در ابتدا انجام وظایف روزمره دشوار باشد، اما به‌تدریج با حمایت اطرافیان، فرد توانایی خود را بازیابی می‌کند. اما در اختلال سوگ، مشکلات در انجام امور روزانه طولانی می‌شود و فرد ممکن است از جمع‌های اجتماعی کناره‌گیری کند یا احساس بی‌انگیزگی شدید داشته باشد.

۳. تغییرات رفتاری و احساسی

سوگ طبیعی گاهی باعث تغییرات خلق‌وخو می‌شود، اما این تغییرات معمولاً موقتی‌اند و با گذشت زمان فروکش می‌کنند. در اختلال سوگ، تغییرات رفتاری و عاطفی مزمن و عمیق هستند و می‌توانند روابط فرد با دیگران را هم مختل کنند.

۴. نیاز به مداخله حرفه‌ای

سوگ طبیعی غالباً بدون درمان تخصصی و با گذر زمان و حمایت خانواده یا دوستان قابل مدیریت است. اما اختلال سوگ نیازمند مشاوره حرفه‌ای و در برخی موارد درمان دارویی است تا فرد بتواند عملکرد عادی خود را بازیابد.

چنانچه شما یا فردی که می‌شناسید، نشانه‌های این اختلال را به‌طور طولانی و شدید تجربه می‌کند، مراجعه به روان‌شناس یا متخصص سلامت روان ضروری است.

سوگواری چقدر طول می‌کشد

طبق اعلام انجمن روان‌شناسی آمریکا، سوگ از شش ماه تا دو سال طول می‌کشد و با گذر زمان، عوارض آن به‌تدریج بهبود می‌یابند. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که سوگ طبق مراحل منظم یا برنامه‌ای مشخص بروز نمنی‌کند.

مدت‌زمان سوگواری هر فرد متفاوت است. همچنین‌ هرگز زمانی نخواهد آمد که سوگ شما تمام شود. پیوند شما با عزیزی که فوت کرده است، ازدواجی که به جدایی ختم شده است یا رؤیایی که رها شده است در داستان زندگی جاری شما ادغام شده است. این حقیقت تا ابد بخشی از وجود شما خواهد بود.

بااین‌حال اگر باز هم کنارآمدن با فقدان برایتان دشوار است، به‌خصوص اگر توانایی شما را برای ادامه دادن به زندگی عادی‌ مختل می‌کند، به مشاور متخصص در زمینه سوگ یا روان‌درمانگر مراجعه کنید.

برای درمان سوگ از چه روش‌هایی می‌توان استفاده کرد

درمان به شیوه مواجهه، باید به یاد داشت که افراد گرفتار در چرخه سوگ، اغلب در گذشته غرق شده و بیشتر نگران آینده هستند؛ به‌ویژه اینکه عزیزشان در رویدادها و لحظات پیش رو دیگر کنارشان نخواهد بود.

درمان‌های مؤثر باید فرد را تشویق کنند تا با همه جنبه‌های زندگی و روابطش روبرو شود. فرد سوگوار به کمک درمانگر خود باید زمان‌هایی را برای سوگواری اختصاص دهد، اما در عین حال باید از یادآوری بیش از حد خاطرات مرحوم پرهیز کند و آن مواردی که باعث شدت گرفتن درد و غم می‌شوند را محدود نماید.

همزمان با این روند، استفاده از روش مواجهه کمک می‌کند تا کم‌کم عادت‌ها و رفتارهایی که فرد را در چرخه سوگ گرفتار کرده‌اند، کاهش یافته و در نهایت از بین بروند.

علل به وجود آمدن اختلال سوگ

سوگ پاسخی طبیعی به فقدان عزیزان است، اما گاهی عوامل خاصی باعث می‌شوند این روند به یک اختلال طولانی‌مدت و مزمن تبدیل شود. برخی از دلایل رایج بروز اختلال سوگ عبارت‌اند از:

از دست دادن عزیزان در دوران جوانی: تجربه فقدان در سنین پایین می‌تواند ضربه روانی عمیقی وارد کند و روند تطبیق با آن دشوارتر شود. در این دوره، چنین رویدادی اغلب با تحولات مهم زندگی همراه است و آسیب‌پذیری فرد را افزایش می‌دهد.

رابطه نزدیک و وابستگی عاطفی شدید: وقتی فرد عزیزی را از دست می‌دهد که رابطه‌ای عمیق و عاطفی با او داشته است، احتمال بروز سوگ پیچیده بیشتر خواهد بود. شدت دلبستگی، عمق اندوه را افزایش می‌دهد.

ویژگی‌های فردی: پیشینه مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، یا اعتیاد، و همچنین روابط میان‌فردی ناسالم، می‌تواند ریسک ابتلا به این اختلال را بالا ببرد.

درون‌گرایی و اجتناب از بیان احساسات: افرادی که تمایل دارند اندوه خود را پنهان کرده و در خلوت با آن مقابله کنند، بیشتر در معرض خطر گرفتار شدن در چرخه سوگ مزمن هستند.

زندگی‌کردن با اختلال سوگ

زندگی‌کردن با اختلال سوگ

کنار آمدن با اختلال سوگ زمان‌بر است و نیاز به شکیبایی دارد، اما می‌توانید با انجام برخی اقدامات، این دوره را برای خود و عزیزانی که به حمایت شما نیاز دارند، آسان‌تر کنید.

۱. به مراقبت از خود اهمیت دهید

در دوران سوگواری، رسیدگی به سلامت جسم و روان اهمیت زیادی دارد. خواب کافی داشته باشید و هر شب هفت تا هشت ساعت استراحت کنید. اگر احساس خستگی می‌کنید، در طول روز چرت کوتاهی بزنید.

فعالیت بدنی را فراموش نکنید و از تغذیه سالم بهره ببرید. یوگا، مراقبه یا یک حمام آرامش‌بخش می‌تواند به آرام کردن ذهن شما کمک کند. این روزها خودتان را در اولویت قرار دهید و بابت آن احساس گناه نکنید.

۲. برنامه‌ریزی روزانه داشته باشید

سوگ ممکن است حس نظم و تعادل را از زندگی‌تان بگیرد. با ایجاد یک برنامه منظم، می‌توانید دوباره احساس کنترل به دست آورید. در ساعت‌های مشخصی بخوابید و بیدار شوید. وعده‌های غذایی را به‌طور منظم مصرف کنید. به کارهای روزمره، هرچند کوچک، پایبند باشید و هر دستاوردی را برای خود موفقیتی ارزشمند بدانید.

۳. به احساسات خود توجه کنید

فرار از احساسات آزاردهنده با مشغول‌کردن خود به کار یا سرگرمی ممکن است وسوسه‌انگیز باشد، اما بهتر است به این تمایل غلبه کنید. روبه‌رو شدن با هیجانات دردناک بخشی از فرآیند بهبود است.

اجازه دهید گریه کنید و خاطرات عزیز از دست رفته را مرور کنید. احساسات خود را به هر شکلی که برایتان مناسب‌تر است بیان کنید؛ مانند نوشتن، بازگو کردن خاطرات یا گوش‌دادن به موسیقی‌هایی که یادآور او هستند.

۴. ارتباطات اجتماعی را حفظ کنید

اگرچه ممکن است گاهی به تنهایی نیاز داشته باشید، اما خود را کاملاً منزوی نکنید. ارتباط با خانواده و دوستان به شما یادآوری می‌کند که همه چیز از بین نرفته و هنوز کسانی هستند که به شما اهمیت می‌دهند و حاضرند در این مسیر همراهتان باشند.

۵. در صورت نیاز از کمک حرفه‌ای بهره بگیرید

اگر سوگ شما باعث اختلال در زندگی روزمره شده یا پس از چند ماه همچنان بهبود نیافته‌اید، مشاوره با یک روان‌درمانگر یا متخصص سوگ می‌تواند بسیار مفید باشد. کمک حرفه‌ای می‌تواند مسیر بهبودی را هموارتر کند و از شدت فشار روحی بکاهد.

راهکار هایی درمان اختلال سوگ

در مواجهه با اختلال سوگ، می‌توانید با استفاده از راهکارهای مختلف، احساسات خود را مدیریت کرده و وضعیت روانی‌تان را بهبود ببخشید. در ادامه، چند روش مفید برای کنار آمدن با فقدان عزیزان آورده شده است:

پذیرش احساسات:

اولین قدم، پذیرفتن احساسات خود است. به خود اجازه دهید غم، اندوه و حتی خشم‌تان را تجربه کنید. سرکوب این احساسات نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه روند بهبود را کندتر می‌سازد. با خودتان صادق باشید و اجازه دهید این احساسات به طور طبیعی جریان یابند.

حمایت از اطرافیان:

حمایت خانواده، دوستان و کسانی که به شما نزدیک هستند بسیار مهم است. درباره احساسات و تجربیات‌تان صحبت کنید و از آن‌ها دلگرمی بگیرید. این کار فشار روانی را کاهش می‌دهد و مسیر بهبود را ساده‌تر می‌کند.

مراقبت از خود:

در این دوران حساس، توجه ویژه‌ای به خود داشته باشید. تغذیه سالم، خواب کافی و پرداختن به فعالیت‌هایی که به شما شادی می‌دهند، از اهمیت زیادی برخوردار است. ورزش، مدیتیشن، یوگا و سرگرمی‌های مورد علاقه‌تان می‌توانند به بهبود حال روحی شما کمک کنند.

حفظ روال روزمره:

سعی کنید تا حد ممکن به برنامه‌های روزانه خود پایبند باشید. انجام کارهای معمول مانند کار، مطالعه، دیدار با دوستان و خانواده به شما حس پایداری می‌دهد و مانع غرق شدن در غم و اندوه می‌شود.

مشاوره روانشناسی:

اگر احساس می‌کنید سوگ به صورت عمیق‌تر و طولانی‌مدت زندگی روزمره‌تان را مختل کرده، بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید. مشاوره حرفه‌ای می‌تواند راهکارهای موثری برای مدیریت احساسات به شما ارائه دهد و به بهبود شرایط کمک کند.

همچنین به یاد داشته باشید که سوگواری یک فرآیند کاملاً فردی است و هرکس با سرعت و سبک خاص خود این مسیر را طی می‌کند. مدت زمان بهبود به عوامل مختلفی مثل شدت سوگ، روش‌های حمایتی و پشتیبانی‌های اطرافیان بستگی دارد و این تفاوت‌ها طبیعی هستند.

5 مرحله سوگواری چیست

5 مرحله سوگواری چیست

مرحله اول: انکار

اولین مرحله در این مدل، انکار است که به ما کمک می‌کند شدت درد ناشی از فقدان را کاهش دهیم. وقتی با واقعیت از دست دادن روبرو می‌شویم، تلاش می‌کنیم تا فشار عاطفی را کنترل کنیم و به نوعی خود را از شوک عاطفی محافظت کنیم. پذیرفتن این حقیقت که فرد مهمی از زندگی‌مان رفته، بسیار دشوار است، به‌ویژه اگر همین چند روز پیش با او در تماس بوده‌ایم.

در این لحظه، واقعیت زندگی ما به کلی تغییر می‌کند و ذهن ما ممکن است مدتی زمان نیاز داشته باشد تا با شرایط جدید کنار بیاید. ما در حال مرور خاطرات و لحظاتی هستیم که با آن فرد داشته‌ایم و به دنبال راهی برای ادامه زندگی بدون حضور او می‌گردیم.

مرحله دوم: احساس خشم پس از سوگواری

تجربه خشم پس از فقدان یکی از عزیزان بسیار رایج است. در مواجهه با واقعیت تازه، ممکن است احساسات شدید و پیچیده‌ای را پشت سر بگذاریم و عصبانیت گاهی به عنوان راهی برای تخلیه این فشارهای عاطفی عمل می‌کند.

باید بدانیم که خشم نیازی به آسیب‌پذیری کامل ندارد و از نظر اجتماعی، نشان دادن خشم معمولاً آسان‌تر از ابراز ترس و نگرانی است. خشم به ما اجازه می‌دهد احساسات خود را بدون ترس از قضاوت شدن یا رد شدن بیان کنیم.

با این حال، خشم اغلب اولین واکنش پس از سوگواری است و ممکن است باعث شود در این دوران احساس تنهایی کنید و نتوانید از حمایت و همدلی دیگران بهره‌مند شوید.

مرحله سوم: چانه‌زنی

از دست دادن عزیزان گاهی باعث می‌شود تلاش کنیم هر راهی برای کاهش درد پیدا کنیم که یکی از آن راه‌ها چانه‌زنی است.

چانه‌زنی ممکن است شامل وعده‌ها یا درخواست‌هایی باشد مانند:

  • خدایا اگر بتوانی عزیزم را شفا دهی، زندگی‌ام را تغییر می‌دهم.
  • قول می‌دهم اگر اجازه دهی او بماند، بهتر خواهم شد.
  • اگر مانع رفتن او شوی، دیگر عصبانی نمی‌شوم.

در این مرحله، معمولاً درخواست‌هایمان را به قدرتی فراتر از خودمان می‌سپاریم، به امید تغییر نتیجه‌ای که از کنترل ما خارج است. وقتی در می‌یابیم که توان تغییر اوضاع را نداریم، حس عمیقی از محدودیت انسانی به سراغمان می‌آید.

این حس ناتوانی باعث می‌شود با چانه‌زنی واکنش نشان دهیم، چرا که این کار به ما احساس کنترل روی چیزی که در واقع از دسترس خارج است، می‌دهد. در این حالت، ممکن است بر خطاها یا پشیمانی‌های خود متمرکز شویم و بارها لحظاتی را مرور کنیم که با عزیز از دست رفته فاصله گرفتیم یا ناخواسته به او آسیب رساندیم.

به یاد آوردن گفته‌های ناخواسته و آرزو برای بازگشت به گذشته و رفتار متفاوت، بخشی طبیعی از این فرایند است. همچنین ممکن است فکر کنیم اگر شرایط فرق می‌کرد، هرگز در چنین شرایط دشوار عاطفی قرار نمی‌گرفتیم.

مرحله چهارم: افسردگی و سوگواری

در جریان پردازش غم و اندوه، لحظه‌ای می‌رسد که خیال‌پردازی‌ها آرام شده و به تدریج به واقعیت وضعیت کنونی خود نگاه می‌کنیم. در این مرحله، چانه‌زنی جای خود را به پذیرش می‌دهد و ما به آنچه رخ داده، مستقیم روبه‌رو می‌شویم.

حس فقدان عزیزمان قوی‌تر می‌شود. با کاهش ترس و اضطراب، پرده‌های احساسی کنار می‌روند و عمق از دست دادن برایمان ملموس‌تر و غیرقابل اجتناب می‌گردد.

در این دوران که غم و اندوه شدت می‌گیرد، ممکن است میل داشته باشیم به درون خود بازگردیم. احتمال دارد کمتر در جمع حضور یابیم و درباره احساسات خود با دیگران صحبت نکنیم. هرچند این واکنش طبیعی است، اما مقابله با افسردگی ناشی از فقدان می‌تواند باعث شود احساس تنهایی و انزوا کنیم.

مرحله پنجم: پذیرش

وقتی به محل پذیرش می‌رسیم، اینطور نیست که دیگر درد از دست دادن را احساس نکنیم. با این حال، ما دیگر در برابر واقعیت وضعیت خود مقاومت نمی‌کنیم و در تلاش نیستیم که آن را به چیزی متفاوت تبدیل کنیم.

اندوه و پشیمانی هنوز می‌تواند در این مرحله وجود داشته باشد، اما تاکتیک‌های بقای عاطفی انکار، چانه زنی و خشم کمتر وجود دارد.

⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬

علت بیماری پانیک چیست
بخشش یعنی چه
اختلال دو قطبی چند نوع است

مطالعه بیشتر