
بسیاری از دردهای روانی ریشه در خاطرات و زخمهای عمیق گذشته دارند که بیصدا در لایههای ذهن پنهان شدهاند. آگاهی از این زخمها نخستین گام برای رهایی و بازسازی آرامش درونی است. تمام تلاش ما دادن اطلاعات مفید به شماست، همراه ما در وب سایت رنگ زندگی باشید.
درد عصبی یا سایکوسوماتیک چیست
اصطلاح «روانتنی» یا «سایکوسوماتیک» از ترکیب دو واژه ذهن و بدن شکل گرفته است. این مفهوم به این معناست که دردها و علائمی که تجربه میکنید ریشه عصبی دارند و علت فیزیولوژیکی مشخصی برای آنها وجود ندارد.
ممکن است برای شما پیش آمده باشد که هنگام مواجهه با استرس یا خشم، ضربان قلبتان سریع شود، تنفس شما دچار تنگی یا کوتاهی شود و یا نفسهایتان بریده بریده شود.
این نشانهها نمونهای از دردهای روانتنی هستند که نشان میدهند بدن شما تحت تاثیر فشارهای عاطفی و روانی قرار گرفته است. در چنین شرایطی، درمان واقعی در درون خود شماست و با کمک گرفتن از یک روانپزشک متخصص میتوانید به راحتی از این مشکلات رهایی یابید.
درمان سایکوسوماتیک
درمان سایکوسوماتیک به روشی گفته میشود که به ارتباط بین ذهن و بدن در بروز بیماری ها و درمان توجه دارد. در این رویکرد، مشکلات جسمی که ریشه روانی یا عاطفی دارند، به کمک روشهایی درمان میشوند که هم جنبههای روانی و هم جسمی فرد را در نظر میگیرند.
روشهای رایج در درمان سایکوسوماتیک شامل موارد زیر است:
-
رواندرمانی و مشاوره: کمک به بیمار برای شناسایی و مدیریت استرسها، اضطرابها و مشکلات عاطفی که ممکن است در ایجاد یا تشدید علائم جسمی نقش داشته باشند.
-
آموزش تکنیکهای آرامسازی: مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا و آرامسازی عضلانی که به کاهش تنش و استرس بدن کمک میکنند.
-
تغییر سبک زندگی: شامل بهبود عادات خواب، تغذیه سالم، ورزش منظم و کاهش عوامل استرسزا.
-
درمان دارویی: در برخی موارد، داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی یا داروهای مرتبط با علائم جسمی ممکن است تجویز شوند.
-
روشهای مکمل: مانند بیوفیدبک، هیپنوتیزم یا طب سوزنی که در برخی موارد به بهبود وضعیت کمک میکنند.
در کل، درمان سایکوسوماتیک یک رویکرد جامع است که به تقویت سلامت روان و جسم به طور همزمان میپردازد تا علائم جسمی ناشی از مشکلات روانی کاهش یافته و کیفیت زندگی بیمار بهبود یابد.
علائم درد عصبی چیست
از بارزترین علائم دردهای عصبی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- درد در ناحیه شکم
- سردردهای مکرر
- احساس درد در قفسه سینه
- خستگی مداوم
- درد در اندامها
- درد ناحیه کمر
- مشکلات تنفسی
- درد معده
- حالت تهوع
- استفراغ
- تپش سریع قلب
- کاهش اشتها
- گرفتگی و اسپاسم عضلات
همانطور که پیشتر اشاره شد، این دردها معمولاً بدون علت جسمانی مشخص بروز میکنند و اغلب در زمانهایی که فرد تحت تاثیر احساسات و فشارهای روانی قرار دارد، ظاهر میشوند.
علت ابتلا به بیماری های سایکوسوماتیک
مکانیزمهای دقیق استرس هنوز بهطور کامل شناخته نشدهاند، اما پژوهشها نشان میدهند که استرس و افسردگی میتوانند باعث بروز دردها و بیماریهای جسمی شوند. این فرایند بسیار پیچیده است و بیماریهای مرتبط با استرس معمولاً در نقاط ضعف بدن ظاهر میشوند.
فردی که تحت فشار روانی قرار دارد و نمیتواند یا نمیخواهد احساسات خود را بروز دهد، ممکن است به نقطهای برسد که دچار فروپاشی عاطفی شود و این حالت باعث بروز علائم جسمی یا شروع یک دوره افسردگی شدید گردد.
معمولاً دردهای روانتنی ناشی از احساسات منفی هستند. غم، استرس و اضطراب ممکن است به صورت درد جسمی بروز کنند. اگر اخیراً تجربه تروماتیکی داشته باشید، این موضوع میتواند به درمانگر در شناخت منبع درد کمک کند، اما در برخی موارد، دلیل اصلی مشکل ممکن است بهسادگی قابل شناسایی نباشد.
آگاهی چیست
آگاهی به حالتی از شناخت و فهم گفته میشود که فرد نسبت به خود، محیط اطراف، افکار، احساسات و تجربیاتش مطلع و هوشیار است. به بیان سادهتر، آگاهی یعنی «بیداری ذهن» و توانایی درک آنچه در درون و پیرامون ما رخ میدهد.
آگاهی شامل جنبههای مختلفی است، مثل:
-
شناخت محیط و اتفاقات پیرامون
-
درک احساسات و افکار خود
-
داشتن توجه و تمرکز بر موضوعی خاص
-
توانایی تصمیمگیری و ارزیابی موقعیتها
در فلسفه، روانشناسی و علوم اعصاب، آگاهی یکی از پیچیدهترین مفاهیم است که به بررسی تجربه ذهنی و نحوه عملکرد مغز در ایجاد احساس «بودن» یا «حضور داشتن» میپردازد.
آگاهی ذهن
آگاهی ذهن به معنای توجه و درک دقیق و هوشیارانه فرد از افکار، احساسات، ادراکها و تجربیات درونی خود است. وقتی فرد به آگاهی ذهنی دست مییابد، قادر است بدون قضاوت یا واکنش سریع، به آنچه در ذهنش میگذرد نگاه کند و آن را بپذیرد.
این نوع آگاهی به فرد کمک میکند که بهتر بتواند احساسات و افکار خود را مدیریت کند، تصمیمهای آگاهانهتری بگیرد و در شرایط استرسزا آرامتر و متمرکزتر باقی بماند.
آگاهی ذهنی پایه بسیاری از روشهای رواندرمانی مدرن مانند مراقبه ذهنآگاهی (mindfulness) است که هدف آن افزایش حضور و توجه کامل به لحظه حال است.
آگاهی و آزادی
آگاهی و آزادی دو مفهوم عمیق و مرتبط با هم هستند که در روانشناسی، فلسفه و معنویت بسیار مورد توجه قرار میگیرند.
آگاهی یعنی شناخت دقیق و هوشیارانه از خود، افکار، احساسات، رفتارها و محیط اطراف. وقتی فرد آگاه باشد، میتواند بهتر تصمیم بگیرد و به جای واکنشهای خودکار یا ناخودآگاه، با دقت و انتخاب عمل کند.
آزادی در این زمینه، به معنای توانایی انتخاب آگاهانه و بدون قید و بند است. آزادی واقعی وقتی حاصل میشود که فرد از محدودیتهای ذهنی، ترسها، عادتها و فشارهای درونی یا بیرونی رها شود و بتواند به شکلی خودآگاهانه مسیر زندگی خود را تعیین کند.
در واقع، آگاهی پیشنیاز آزادی است؛ چون تا زمانی که فرد نسبت به درونیات و شرایط خود آگاه نباشد، نمیتواند انتخابهای آزادانه و هدفمند داشته باشد. با افزایش آگاهی، توانایی فرد در شناخت محدودیتها و فراتر رفتن از آنها برای رسیدن به آزادی بیشتر میشود.
پس میتوان گفت: آگاهی دروازهای است به سوی آزادی حقیقی.
مسیر آگاهی تا رهایی
مسیر آگاهی تا رهایی راهی است که از درک عمیق ذهن و احساسات خود آغاز میشود و به آزادی از دردهای روانی و محدودیتهای درونی منجر میگردد. در این مسیر، نخست باید با توجه و حضور کامل به لحظه حال، احساسات و افکار خود را بشناسیم و بپذیریم. آگاهی یعنی روشن شدن و فهمیدن علت رنجها و نگرانیها، نه انکار یا سرکوب آنها.
با رشد این آگاهی، فرد توانایی مدیریت بهتر هیجانات و مقابله با چالشهای زندگی را پیدا میکند و آرامآرام از بار سنگین گذشتههای تلخ و تجربیات آسیبزا رهایی مییابد. رهایی واقعی زمانی حاصل میشود که ذهن از افکار منفی و الگوهای رفتاری ناسالم آزاد شود و فرد بتواند با پذیرش خود، آرامش درونی و تعادل روانی را تجربه کند.
این مسیر ممکن است دشوار و زمانبر باشد، اما نتیجه آن، زندگی با کیفیتتر، شادی پایدار و سلامت روانی عمیق است که ارزش تمام تلاشها را دارد.
راههای التیام دردهای روانی قدیمی
راههای التیام دردهای روانی قدیمی نیازمند صبر، آگاهی و تلاش مستمر است. اولین قدم، پذیرش درد و شناخت ریشههای آن است؛ یعنی به جای فرار یا انکار، با احساسات و خاطرات ناخوشایند روبرو شویم. سپس میتوان از روشهایی مانند گفتوگو درمانی، نوشتن احساسات، مدیتیشن و تمرینهای ذهنآگاهی بهره برد تا ذهن آرام شده و بار عاطفی کاهش یابد.
حمایت گرفتن از خانواده، دوستان یا مشاوران حرفهای نیز نقش مهمی در فرایند التیام دارد. همچنین مراقبت از سلامت جسمانی از طریق ورزش و خواب کافی به بهبود روانی کمک میکند. با گذر زمان و استمرار این راهکارها، میتوان به تدریج زخمهای روانی قدیمی را التیام داد و به آرامش درونی رسید.
چگونه دردهای روانی قدیمی را التیام دهیم
برای التیام دردهای روانی قدیمی، ابتدا باید آنها را بپذیریم و بدون قضاوت نسبت به احساسات خود آگاه شویم. مهم است که به جای سرکوب یا انکار این احساسات، به آنها اجازه دهیم تا دیده و شنیده شوند. مشاوره با روانشناس میتواند کمک کند تا ریشههای درد را شناسایی و به صورت ساختاریافته پردازش کنیم.
تمرینهای آرامسازی مانند مدیتیشن و تمرینات تنفسی به کاهش استرس و بازگرداندن تعادل ذهنی کمک میکنند. همچنین نوشتن خاطرات و احساسات، راهی مؤثر برای بیان درونیات و درک بهتر خود است. در نهایت، صبر و مراقبت مداوم از خود، کلید رسیدن به آرامش و رهایی از بارهای روانی گذشته است. التیام این دردها مسیر طولانی اما قابل دسترس است که به مرور زمان به زندگی بهتر و سالمتر منجر میشود.
آگاهی و رهایی از زخمهای روانی
آگاهی اولین گام مهم در رهایی از زخمهای روانی است. زمانی که فرد به درک عمیقتری از احساسات، افکار و تجربیات دردناک گذشته خود میرسد، قدرت مقابله با آنها را پیدا میکند. این آگاهی به معنای شناخت دقیق زخمهای درونی و پذیرش بدون سرکوب آنهاست که زمینهساز فرآیند شفابخشی میشود.
رهایی زمانی اتفاق میافتد که فرد بتواند این دردهای قدیمی را از بار سنگین ذهن خود بردارد و به جای گرفتار شدن در چرخههای منفی، مسیر رشد و بهبود را انتخاب کند. این مسیر نیازمند صبر، مراقبت از خود و گاهی حمایت تخصصی است. آگاهی و رهایی با هم پیوند خوردهاند و زمانی که فرد به خودشناسی دست یابد، میتواند از اسارت زخمهای روانی آزاد شده و به آرامش و تعادل درونی برسد.
التیام زخمهای روانی با افزایش آگاهی
التیام زخمهای روانی با افزایش آگاهی فرآیندی است که در آن فرد ابتدا باید دردها و خاطرات ناگفته یا سرکوبشدهاش را بهصورت واضح و بدون ترس ببیند و بپذیرد. افزایش آگاهی به ما کمک میکند تا ریشههای احساسات منفی، ترسها و واکنشهای تکراری خود را بهتر درک کنیم و از چرخههای مخرب ذهنی خارج شویم.
وقتی فرد نسبت به احساسات و رفتارهای خود آگاهتر میشود، توانایی مدیریت بهتر آنها را پیدا میکند و میتواند به جای سرکوب یا فرار، با این زخمها روبهرو شود و به تدریج آنها را ترمیم کند. این آگاهی به نوعی چراغ راه است که مسیر شفای روان را روشن میکند و فرصت رشد و تحول درونی را فراهم میآورد. در نهایت، التیام واقعی زمانی رخ میدهد که آگاهی به تغییر نگرش و رفتار منجر شده و فرد بتواند با زندگیاش در صلح و هماهنگی بیشتری ادامه دهد.
مسیر رهایی از دردهای روانی قدیمی
مسیر رهایی از دردهای روانی قدیمی، سفری است که با شناخت و پذیرش آغاز میشود. در این مسیر، نخست باید به درون خود نگریست و زخمهای نهفته و خاطراتی که سالها پنهان شدهاند را شناسایی کرد. پذیرش این دردها به جای انکار یا سرکوب، نخستین گام برای رهایی است.
پس از آن، افزایش آگاهی نسبت به الگوهای فکری و رفتاری که باعث تکرار این دردها میشوند، اهمیت پیدا میکند. با آگاهی بیشتر، فرد میتواند واکنشهای خود را بهتر کنترل کرده و از دامهای ذهنی رها شود. استفاده از روشهایی مانند مدیتیشن، گفتوگو درمانی و تمرینهای خودآگاهی، به این فرآیند کمک میکند.
در نهایت، بخشش خود و دیگران، و ایجاد تغییر در نگرش به گذشته، باعث میشود که دردهای روانی قدیمی کمرنگتر شده و جای خود را به آرامش و تعادل دهد. مسیر رهایی، مسیری تدریجی و پر از رشد است که به فرد امکان میدهد زندگی شادتر و سالمتری را تجربه کند.
کلید آگاهی برای بهبود دردهای روانی
کلید آگاهی برای بهبود دردهای روانی، درک عمیق و حضور آگاهانه در لحظه است. وقتی فرد بتواند بدون قضاوت و با پذیرش کامل احساسات و خاطرات دردناک خود را مشاهده کند، میتواند به ریشههای این دردها دست یابد و آنها را به جای سرکوب، پردازش کند.
آگاهی باعث میشود که واکنشهای ناخودآگاه به تجربیات منفی کاهش یابد و جای آن را انتخابهای هوشمندانه و سازنده بگیرد. با تمرینهای مداوم خودآگاهی مانند مدیتیشن، نوشتن یا گفتگو درمانی، فرد میتواند به تدریج بار روانی خود را سبکتر کرده و به بهبود واقعی و پایدار دست پیدا کند. این آگاهی، دروازهای است برای رهایی از چرخه درد و رسیدن به آرامش ذهنی و تعادل عاطفی.
اختلال روان تنی چه تأثیری بر بدن دارد
این نوع اختلال میتواند تقریباً هر ناحیهای از بدن را تحت تأثیر قرار دهد. بخشی از واکنش بدن به استرس، که به عنوان پاسخ جنگ یا گریز شناخته میشود، شامل ترشح موادی مثل آدرنالین است که در موقعیتهای تهدیدآمیز میتواند حیاتی باشد. اما اگر این مواد شیمیایی به میزان زیاد یا به صورت مداوم در طولانیمدت آزاد شوند، مانند زمانی که فرد دچار استرس مزمن است، این حالت به جای کمک، به بدن آسیب میرساند.
علائم فیزیکی شایع استرس شامل احساس خستگی مفرط، مشکلات خواب، دردهای جسمانی مثل درد عضلات یا کمر، افزایش فشار خون، مشکلات تنفسی، ناراحتیهای گوارشی، سردردهای مکرر و میگرن، و همچنین مشکلات جنسی مانند اختلال نعوظ است.
پیشگیری از اختلال روان تنی
روشهای مختلفی برای کاهش و مدیریت استرس وجود دارد که میتوانند در پیشگیری یا کم کردن علائم جسمانی موثر باشند. روانشناسان توصیه میکنند:
- واقعبین باشید و بر مسائلی تمرکز کنید که در کنترل شما هستند و از نگرانی درباره چیزهایی که خارج از توان شماست بپرهیزید.
- به طور منظم ورزش کنید تا بدن و ذهن شما تقویت شود.
- خواب کافی و تغذیه سالم را در برنامه روزانه خود قرار دهید.
- برای رهایی از افکار منفی، نوشتن خاطرات روزانه را امتحان کنید.
- اگر فشار کاری زیادی دارید، تا حد امکان بخشی از کارها را به دیگران واگذار کنید و به نظم و برنامهریزی امور توجه بیشتری داشته باشید.
- از حمایت خانواده و دوستان برای کاهش استرس استفاده کنید.
- با کمک روانشناس، تکنیکهای مدیتیشن و آرامسازی عضلات را یاد بگیرید تا به آرامش بیشتری برسید.
- اگرچه در دورههای پراسترس ممکن است علائم بازگردند، اما با انجام این روشها کیفیت زندگی به شکل چشمگیری بهبود خواهد یافت.
اختلال روان تنی چیست
اختلال روانتنی نوعی وضعیت روانشناختی است که در آن علائم جسمی بدون دلیل پزشکی واضح ظاهر میشوند. افراد مبتلا معمولاً نگرانی یا افکار بیش از حد درباره این علائم دارند که میتواند عملکرد روزمره آنها را تحت تأثیر قرار دهد. این افراد اغلب ناراحتی روانی آشکاری نشان نمیدهند و باور دارند مشکلاتشان ریشه در مسائل پزشکی دارد.
به همین دلیل، بارها برای انجام آزمایشها و درمانهای مختلف به پزشکان مراجعه میکنند که معمولاً نتیجه روشنی ندارد و این موضوع میتواند باعث ایجاد احساس ناامیدی شود. این اختلال گاهی به نام اختلال علائم جسمی یا درد جسمانی نیز شناخته میشود و تقریباً ۵ تا ۷ درصد از جمعیت را درگیر میکند. به دلایل نامشخص، زنان ده برابر بیشتر از مردان به دردهای جسمی ناشی از این اختلال دچار میشوند.
هر فرد در هر سنی ممکن است دچار علائم جسمی شود، اما برخی عوامل میتوانند احتمال بروز این علائم را افزایش دهند. از جمله سبک زندگی نامنظم، مشکلات در شناسایی و بیان احساسات، کمتوجهی در دوران کودکی و بیکاری از این موارد به شمار میروند.
اختلال روانتنی میتواند تقریباً هر بخش از بدن را تحت تأثیر قرار دهد. علائم معمول آن شامل خستگی مداوم، بیخوابیهای مکرر، دردهایی مانند درد عضلانی یا کمردرد، فشار خون بالا، تنگی نفس، مشکلات گوارشی مانند سوء هاضمه، سردردهای عصبی و حتی بثورات پوستی میشود.
راه های درمان اختلالات روان تنی
هر فرد بسته به میزان استرس جسمانی که تجربه میکند، ممکن است با مشکلات پزشکی متفاوتی مواجه شود. بیماریهای جسمی که ریشه در عوامل روانی دارند، میتوانند با دارو یا جراحی درمان شوند، اما برای دستیابی به درمان کامل، شناسایی و رفع عامل استرس ضروری است. به همین دلیل، کاهش عوامل روانی مانند استرس، اضطراب و افسردگی بخش مهمی از بهبود بیماریهای جسمی به شمار میآید.
رواندرمانی
این روش که به گفتار درمانی نیز معروف است، شامل گفتوگو بین پزشک و بیمار درباره وضعیت روانی و تجربیات زندگی بیمار است. این ارتباط به درمانگر کمک میکند تا مشکلات روانی خاص بیمار را بهتر بشناسد و برنامه درمانی مناسبی ارائه دهد.
روانکاوی
روانکاوی برای درمان افسردگی و اختلالات اضطرابی کاربرد دارد و فرآیندی طولانیمدت است که ممکن است دو تا پنج جلسه در هفته به مدت چند سال طول بکشد. در این روش، روانکاو خاطرات و رویاهای دوران کودکی بیمار را بررسی میکند تا عوامل موثر بر وضعیت روانی فعلی را شناسایی کند.
درمان شناختی رفتاری (CBT)
این روش درمانی تمرکز خود را بر بررسی افکار و باورهای بیمار میگذارد که روی وضعیت روانی وی تأثیر میگذارند. CBT به بیمار کمک میکند احساسات منفی خود را کنترل کند و رفتارهای ناسالم را تغییر دهد. این درمان به ویژه در مقابله با افسردگی، اضطراب، ترسهای خاص و دردهای مزمن موثر است و تعداد جلسات بستگی به شدت مشکل دارد.
رواندرمانی گروهی
در این روش، گروهی متشکل از ۵ تا ۱۵ بیمار تحت نظر روانپزشک آموزشدیده تشکیل میشود و به صورت هفتگی جلسات یک تا دو ساعته در محیطی خصوصی برگزار میگردد. این نوع درمان برای افرادی که مشکلات ارتباطی یا بیماریهای جسمی-روانی دارند، مناسب است و به ایجاد نگرشی متعادل کمک میکند.
درمان با شوک الکتریکی (ECT)
این درمان برای بیمارانی که افسردگی شدید یا دیگر مشکلات روانی جدی دارند استفاده میشود. در این روش، جریان الکتریکی کنترل شدهای از مغز عبور داده میشود تا فعالیت مغزی تحریک شود و علائم روانی تسکین یابد. ECT معمولاً طی یک دوره حدود یک ماه و به صورت منظم انجام میشود و اغلب ایمنتر و موثرتر از دارودرمانی است.
هیپنوتیزم درمانی
در این روش، بیمار وارد حالتی مشابه خواب عمیق میشود که در آن بخش خودآگاه ذهن کاهش مییابد و ضمیر ناخودآگاه فعال میشود. این تکنیک به درمانگر اجازه میدهد تا به بهتر درک مشکلات روانی بیمار بپردازد. هیپنوتیزم درمانی برای اختلالات مرتبط با استرس، بیخوابی و برخی بیماریهای تشدیدشونده توسط استرس مثل سندرم روده تحریکپذیر یا اگزما کاربرد دارد.
طب سوزنی
طب سوزنی بر پایه تحریک نقاط خاصی از بدن با سوزن برای اصلاح جریان انرژی در کانالهایی به نام مریدین استوار است. این روش بیشتر برای کاهش اضطراب و افسردگی به کار میرود. تعداد جلسات براساس پاسخ بیمار به درمان و کاهش عوامل استرسزا تعیین میشود و بسیاری از بیماران پس از انجام طب سوزنی احساس آرامش عمیقی گزارش میکنند.
درمان های کمکی برای بیماری های روان تنی
دارودرمانی
این نوع درمان بیشتر به عنوان یک روش حمایتی در کنار رواندرمانی و درمان با شوک الکتریکی (ECT) استفاده میشود. داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب معمولاً برای کاهش علائم افسردگی و اضطراب تجویز میشوند. به طور معمول، تاثیر مثبت دارودرمانی پس از چند هفته مشاهده میشود و به بهبود وضعیت روانی بیمار کمک میکند.
فیزیوتراپی روانتنی
این روش درمانی تمرکز خود را بر بهبود سلامت کلی بیمار از طریق تعادل بهتر احساسات و ذهن قرار میدهد و به کمک تکنیکهایی به تنظیم وضعیت روانی و عاطفی میپردازد.
ورزش
فعالیت بدنی نقش مهمی در بهبود سلامت جسمی و روانی افراد مبتلا به مشکلات روانی دارد. ورزش نه تنها به کاهش مشکلات روانی و اجتماعی کمک میکند، بلکه باعث بهبود ادراک فرد از بدن و افزایش تعاملات اجتماعی او میشود.
یوگا
تکنیکهای پرانایاما و مدیتیشن در یوگا به طور موثری در کاهش استرس بیماران روانی موثر هستند. تمرین کنترل نفس و نگه داشتن آن باعث کاهش تنش عضلانی و دفع عوامل استرسزا مانند ترس و اضطراب میشود. این تمرینات تأثیرات مثبتی بر افکار و احساسات افراد مبتلا به اختلالات روانتنی دارد.
استئوپاتی
این درمان با استفاده از فشارهای دستی و ماساژ، به هدف کاهش استرس انجام میشود. استئوپاتی سعی دارد تا با تأثیرگذاری مثبت بر سیستم عصبی و جریان خون و لنف، اضطراب و درد را کاهش دهد و روند بهبود طبیعی بدن را تسریع کند.
هنر درمانی
این روش با بهرهگیری از تکنیکهای هنری مانند نقاشی، موسیقی و رقص، به بیان احساسات کمک میکند. هنر درمانی با تمرکز بر بدن، نقش مؤثری در کاهش دردهای جسمی و مشکلات روانی دارد. رقص درمانی نیز با تغییر حالت ذهنی و بهبود بیان احساسات، به کاهش درد و اضطراب کمک میکند.
تغییرات در سبک زندگی
کاهش مصرف کافئین، رعایت یک رژیم غذایی متعادل، استفاده از مکملهای ویتامینی و اجتناب از مصرف الکل و سیگار، از جمله تغییرات مهمی هستند که میتوانند به کاهش سطح اضطراب کمک کنند و سلامت کلی را بهبود بخشند.
چگونه می توانم از اختلال روان تنی پیشگیری کنم
راهکارهای مختلفی برای کاهش استرس و مدیریت آن وجود دارد که میتواند به پیشگیری یا کاهش علائم جسمی کمک کند. برخی از این روشها عبارتند از:
- واقعبینی درباره مسائلی که در کنترل شما هستند و مواردی که خارج از توانتان است.
- انجام تمرینات ورزشی به صورت منظم برای حفظ سلامت جسم و روان.
- تأمین خواب کافی و منظم به منظور بازسازی انرژی بدن.
- نوشتن در دفترچه یا مجله به منظور افزایش خودآگاهی نسبت به افکار و احساسات.
- کاهش مصرف الکل و اجتناب کامل از سیگار کشیدن.
- حفظ تغذیه مناسب و وزن سالم بدن.
- تمرین مدیتیشن یا روشهای آرامسازی تدریجی عضلات برای کاهش تنش و اضطراب.
- جستجوی حمایت از خانواده، دوستان یا اطرافیان نزدیک.
- تعیین محدودیتهای منطقی برای کاهش فشارهای وارده بر خود و حفظ تعادل در زندگی.
درد روان تنی و سایر علائم جسمی چگونه درمان می شوند
چندین روش درمانی می تواند به افراد مبتلا به علائم درد فیزیکی کمک کند، از جمله:
- درمان شناختی رفتاری
- داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی.
- درمان مبتنی بر ذهن آگاهی
- ارجاع به یک متخصص بهداشت روان (مانند روانپزشک یا روان شناسی).
- تماس منظم با ارائه دهنده مراقبت های اولیه خود
اختلال روان تنی چگونه تشخیص داده می شود
یک ارائهدهنده خدمات درمانی میتواند تشخیص اختلال روانتنی را با بررسی موارد زیر شروع کند:
- بررسی تاریخچه مراجعات بیمار به مراکز درمانی مختلف
- انجام معاینه فیزیکی کامل
- نتایج منفی یا بدون یافتههای خاص در آزمایشهای پزشکی
برای تشخیص اختلال علائم جسمی، فرد باید شرایط زیر را داشته باشد:
- وجود یک یا چند علامت که باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی روزمره شود
- ادامه این علائم حداقل به مدت شش ماه
- وجود افکار مکرر، نگرانی یا اضطراب درباره این علائم جسمی
آیا اختلالات روان تنی قابل درمان است
وقتی دردهای فیزیولوژیک را تجربه میکنید، معمولاً اولین اقدام مراجعه به متخصص است. اگر متخصص تشخیص دهد که این دردها منشاء عصبی دارند، ضروری است که برای رفع مشکل به یک روانشناس مجرب مراجعه کنید تا درمان بهموقع انجام شود. روانپزشکان و متخصصان رواندرمانی توصیه میکنند که برای اثربخشی بهتر درمان اختلالات روانپریشی یا دردهای عصبی، فرد مبتلا باید عوامل استرسزا و تنشزا را از ذهن خود پاک کند.
روانپزشک با بررسی دقیق شرایط، علت دردهای روانتنی را شناسایی کرده و موقعیتها و عوامل استرسزایی که باعث تنش و خشم بیمار میشوند را مشخص میکند. بر این اساس، مناسبترین روش درمانی را تجویز میکند که معمولاً ترکیبی از رواندرمانی و روانکاوی است.
عوارض ناشی از عدم درمان دردهای عصبی
این دردها تنها محدود به یک ناحیه نیستند و میتوانند بر سایر ارگانها و سیستمهای بدن مانند دستگاه تنفسی، قلب و عروق، اندامهای حسی، معده، روده و پوست تأثیر بگذارند. از مهمترین عوارض دردهای عصبی که باید توسط رواندرمانگر و از طریق رواندرمانی رفع شوند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
کاهش حس لامسه: آسیب عصبی ممکن است باعث بیحسی نوک انگشتان شود که انجام امور روزمره مانند گرفتن اشیاء، بستن بند کفش یا تایپ کردن را دشوار میکند.
-
اختلال در خواب: دردهای عصبی معمولاً در شب بیشتر بروز میکنند و میتوانند باعث بیخوابی یا خواب نامنظم شوند. درمان شامل رواندرمانی، تغییر سبک زندگی و دارودرمانی است.
-
از دست دادن تعادل: علاوه بر بیحسی، ضعف عضلانی و کاهش تعادل نیز از عوارض دیگر است که خطر سقوط و آسیبدیدگی را افزایش میدهد. در این موارد علاوه بر رواندرمانی، فیزیوتراپی و کاردرمانی نیز لازم است.
-
گسترش درد: عدم درمان به موقع میتواند باعث انتشار درد به بخشهای دیگر بدن شود.
رواندرمانی در درمان دردهای عصبی
رواندرمانی روشی است که با کمک روانپزشک، روانشناس یا دیگر اعضای تیم درمانی برای بهبود مشکلات روانی و عاطفی انجام میشود. در طول جلسات درمانی، فرد درباره افکار، احساسات و موقعیتهایی که موجب اضطراب، خشم یا تنش او شدهاند، با درمانگر صحبت میکند. درمانگر تلاش میکند تا بیمار را از علائم آزاردهنده دور نگه دارد و یا این عوامل را کنترل کند تا اختلال روانپریشی کاهش یابد و فرد به زندگی سالم و با کیفیت برگردد.
نکات مهم در درمان دردهای عصبی
برخی از بیماران ممکن است نیاز به دارودرمانی نیز داشته باشند تا روند درمان سریعتر پیش رود. مهمترین نکته در این مسیر، صداقت بیمار با روانپزشک است تا هر دو بتوانند بهترین نتیجه را در درمان به دست آورند. همچنین باید بدانید مراجعه به روانپزشک و دریافت رواندرمانی به معنای داشتن اختلالات روانی شدید نیست و بسیاری از افراد به دلیل استرس یا شرایط عصبی به دنبال کمک روانی میروند.
ترومای روحی چیست
واژه «تروما» ریشهای یونانی دارد و به معنای زخم یا آسیب است، که در روانشناسی به معنای صدمه روانی تعبیر میشود. زمانی که سیستمهای حفاظتی روانی فرد در مواجهه با یک حادثه آسیبزا دچار اختلال شوند، تروما شکل میگیرد. اتفاقاتی مانند تصادفات شدید، بیماریهای جدی، بلایای طبیعی، تجاوز، خشونتهای جسمی و روانی، خشونتهای جنسی و همچنین تجربههای دردناک از دست دادن، معمولاً باعث ایجاد آسیب روانی میشوند.
به صورت کلی، اصطلاح تروما معمولاً برای توصیف حوادث تلخ و دردناک به کار میرود که فشار روانی خاصی بر فرد وارد کردهاند.
هر موقعیتی که باعث فشار روانی و احساس انزوا شود، میتواند به تروما منجر گردد، حتی اگر آسیب جسمی در کار نباشد. در ترومای روانی، شدت فیزیکی حادثه مهم نیست، بلکه تجربه احساسی و ذهنی فرد نسبت به آن رویداد تعیینکننده است. هرچه احساس ترس و ناتوانی بیشتری تجربه کنید، احتمال بروز آسیب روانی بیشتر خواهد بود.
علائم ترومای روحی و روانی چیست
همه ما نسبت به تروما واکنشهای متفاوتی داریم و این واکنشها میتوانند شامل طیف گستردهای از نشانههای جسمی و روانی باشند. هیچ شیوهی صحیح یا غلطی برای احساس یا پاسخ دادن وجود ندارد؛ بنابراین بهتر است رفتار خود یا دیگران را قضاوت نکنیم. پاسخهای ما در واقع واکنشهای طبیعی به رویدادهای غیرمعمول هستند.
۱. علائم روانی و عاطفی تروما
شدت علائم روانی ناشی از تروما میتواند از خفیف تا شدید متغیر باشد و عوامل متعددی در نحوه تأثیر یک حادثه آسیبزا بر فرد نقش دارند. از جمله علائم روانی تروما میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
شوک، انکار یا نپذیرفتن واقعیت
-
سردرگمی و دشواری در تمرکز
-
عصبانیت، تحریکپذیری و تغییرات خلقی
-
اضطراب و ترس
-
احساس گناه، شرم و خودسرزنشی
-
کنارهگیری و فاصله گرفتن از دیگران
-
احساس غم و ناامیدی
-
حس بیارتباطی یا بیحسی
علاوه بر این، افراد ممکن است با مشکلات روانی دیگری مانند افسردگی، اضطراب و سوء مصرف مواد نیز مواجه شوند.
۲. علائم جسمانی تروما
از مهمترین نشانههای جسمانی ناشی از تروما میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
بیخوابی یا دیدن کابوس
-
خستگی مفرط
-
واکنشهای شدید به محرکها
-
مشکل در تمرکز
-
ضربان قلب تند
-
سرگیجه و تحریکپذیری
-
دردهای جسمی
-
پرخوری عصبی
-
تنش و گرفتگی عضلانی
-
تعریق زیاد
-
احساس لرزش بدن
-
مشکلات گوارشی
۳. پرخوری عصبی و ارتباط آن با تروما
تحقیقات نشان دادهاند که اختلال پرخوری عصبی به طور قابل توجهی با اختلال استرس پس از سانحه مرتبط است. این مشکل ممکن است ناشی از یک تجربه آسیبزا در گذشته باشد و یا به عنوان یکی از نشانههای این اختلال بروز کند. این دو وضعیت معمولاً همراه هم دیده میشوند.
علت تروما روحی چیست
ترومای روحی میتواند دلایل متنوع و گستردهای داشته باشد، از جمله:
وقایع ناگهانی مثل تصادف، جراحت یا حملهای خشونتآمیز، به ویژه زمانی که این اتفاقات در دوران کودکی به شکل غیرمنتظره رخ داده باشند.
استرسهای مداوم و پیوسته، مانند زندگی در محیطی پرخطر، مواجهه با بیماریهای تهدیدکننده زندگی، یا تجربه مکرر حوادث ناخوشایند مثل قلدری، خشونت خانگی یا بیتوجهی در دوران کودکی.
عوامل کمتر شناختهشده اما تأثیرگذار، مانند جراحیهای انجامشده در سالهای اولیه زندگی، از دست دادن ناگهانی فردی نزدیک، قطع رابطه مهم یا تجربه تحقیر و ناامیدی، مخصوصاً در شرایطی که فرد مقابل عمداً رفتار ظالمانهای داشته باشد.
کنار آمدن با پیامدهای بلایای طبیعی یا انسانی میتواند مشکلات ویژهای ایجاد کند، حتی اگر شما به طور مستقیم در آن حادثه حضور نداشته باشید. برای مثال، شاید هیچکدام از ما مستقیماً قربانی حمله تروریستی، سقوط هواپیما یا تیراندازی جمعی نشده باشیم، ولی مکرراً با تصاویر دردناک و هولناک این رویدادها از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی مواجه میشویم.
تماشای مکرر چنین تصاویر میتواند بر سیستم عصبی فشار وارد کند و استرس شدید و آسیبزا ایجاد نماید. مهم نیست که علت ترومای روحی چه بوده و چه زمانی رخ داده است، مهم این است که میتوان با اقدامات درمانی مناسب تغییر ایجاد کرد و زندگی بهتری را ادامه داد.
علت ترومای کودکی و خطر بروز تروما در بزرگسالی
آسیبهای دوران کودکی ممکن است از هر عاملی ناشی شود که حس امنیت کودک را دچار اختلال کند، مانند:
- محیطی نامطمئن یا بیثبات
- دور شدن از والدین
- ابتلا به بیماریهای شدید
- مداخلات پزشکی تهاجمی
- سوءاستفاده جنسی، جسمی یا کلامی
- خشونت خانگی
- کمتوجهی و بیاعتنایی
تجربه این آسیبها در کودکی میتواند تأثیرات عمیق و پایدار به همراه داشته باشد. اگر این آسیبها درمان نشوند، احساس ناامنی و بیپناهی به دوران بزرگسالی منتقل شده و زمینهساز مشکلات بیشتر میشود.
با این وجود، حتی اگر این آسیبها سالها قبل رخ داده باشند، راهکارهایی وجود دارد که میتوانید با کمک آنها بر دردهای گذشته غلبه کنید، اعتماد به دیگران را دوباره بسازید و تعادل عاطفی خود را باز یابید.
تشخیص تروما و PTSD چگونه است
برای تشخیص ترومای روانی، پزشک معمولاً اقدامات زیر را انجام میدهد:
ابتدا معاینه فیزیکی انجام میدهد تا مطمئن شود علائم شما ناشی از مشکلات پزشکی دیگری نیست.
سپس یک ارزیابی روانشناختی صورت میگیرد که در آن درباره علائم، نشانهها و رویدادهایی که منجر به آنها شدهاند، صحبت میشود.
از معیارهای تشخیصی معتبر برای اختلالات روانی بهره میبرد تا تشخیص دقیقتری داشته باشد.
برای تشخیص ترومای روانی، لازم است فرد در معرض یک رویداد تهدیدکننده واقعی یا احتمالی مرگ، خشونت یا آسیب جدی قرار گرفته باشد. این قرار گرفتن در معرض میتواند به یکی از این شکلها باشد:
-
شخصاً آن حادثه آسیبزا را تجربه کرده باشید
-
شاهد مستقیم وقوع حادثه برای دیگران بوده باشید
-
یکی از نزدیکان شما آن حادثه را تجربه کرده یا تهدید شده و درباره آن با شما صحبت کرده باشد
اگر علائم ناشی از این تجربه بیش از یک ماه ادامه یابد و به طور قابل توجهی در زندگی اجتماعی، کاری و روابط فرد اختلال ایجاد کند، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مطرح میشود.
علل بیماریهای روان تنی
بدن انسان را میتوان با یک زودپز مقایسه کرد؛ زمانی که زودپز بخار خود را آزاد میکند، میتواند غذای خوشمزهای آماده کند، اما اگر اجازه ندهید بخار تخلیه شود، فشار داخل آن افزایش یافته و در نهایت ممکن است منفجر شود. حال فرض کنید زودپز از قبل تحت فشار است و شما باز هم فشار بیشتری به آن وارد میکنید تا درش بسته بماند. در این حالت، وقتی فشار از حد تحمل زودپز فراتر رود، زودپز ضعیف شده و میترکد.
مشابه این موضوع در بیماریهای روانتنی دیده میشود؛ این مشکلات معمولاً در نقاطی از بدن که ضعیفتر هستند، ظاهر شده یا تشدید میشوند.
فردی که تحت فشارهای روانی و افسردگی است و نمیتواند احساسات خود را تخلیه کند، در نهایت به نقطهای میرسد که شکست عاطفی تجربه میکند و ممکن است دردهای جسمی یا یک دوره افسردگی شدید برایش آغاز شود.
انواع تروما در روانشناسی چیست
اعضای خانواده، متخصصان سلامت روان و سایر کسانی که از افرادی مراقبت میکنند که تجربه رویدادهای آسیبزا داشتهاند، ممکن است خود نیز دچار آسیبهای جانبی شوند. انواع مختلف تروما به شرح زیر است که اغلب با اختلال استرس پس از سانحه همراه است:
-
تروما حاد: ناشی از یک رویداد تنشزا یا خطرناک و کوتاهمدت است.
-
تروما مزمن: بر اثر مواجهه مکرر و طولانی با رویدادهای بسیار استرسزا ایجاد میشود، مانند کودکآزاری، قلدری یا خشونت خانگی.
-
تروما پیچیده: ناشی از تجربه چندین رویداد آسیبزا به طور همزمان یا متوالی است.
-
تروما ثانویه یا جانبی: حالتی است که فرد به واسطه نزدیکی و ارتباط با کسی که تجربه آسیب روانی داشته، دچار علائم مشابه میشود.
این نوعها نشان میدهد که تروما فقط به فرد آسیبدیده محدود نمیشود و میتواند به اطرافیان نیز اثر بگذارد.
انواع داروهای آنتی سایکوتیک
مصرف داروهای ضد روانپریشی یکی از روشهای درمان اختلالات روانی و مشکلات عصبی به شمار میآید. این داروها انواع مختلفی دارند که بر اساس نوع بیماری، شدت آن و وضعیت بیمار تجویز میشوند. عوارض جانبی این داروها به دوز مصرفی و واکنش بدن بیمار بستگی دارد.
دارو آنتی سایکوتیک ضد روانپریشی
داروهای ضد روانپریشی یا آنتیسایکوتیک، داروهایی هستند که برای درمان انواع اختلالات روانی به کار میروند و تنها با تجویز پزشک روانپزشک قابل تهیه هستند. این داروها به منظور کنترل و کاهش علائم بیماری تجویز میشوند و گاهی همراه با داروهای دیگر برای مدیریت مشکلاتی مانند افسردگی یا اضطراب استفاده میشوند.
علاوه بر داروی اصلی، معمولاً داروهای کمکی نیز برای کاهش عوارض جانبی داروهای ضد روانپریشی تجویز میگردد. این داروها برای درمان مشکلات مختلف اعصاب و روان کاربرد دارند که برخی از آنها عبارتاند از:
-
اسکیزوفرنی
-
اختلال اسکیزوافکتیو
-
برخی انواع اختلال دوقطبی
-
افسردگی شدید
-
علائم روانپریشی در برخی اختلالات شخصیت
-
برخی مشکلات جسمی مانند سکسکه مزمن، تهوع، بیتعادلی، بیقراری و علائم روانپریشی در بیماری زوال عقل
داروهای ضد روانپریشی معمولاً به صورت قرص یا شربت مصرف میشوند. همچنین نوع تزریقی این داروها وجود دارد که دوز آنها بالاتر و تأثیرشان قویتر است. نوع تزریق آهستهرهش، دارو را به آرامی آزاد میکند و مزیت آن کاهش تعداد دفعات تزریق است.
علاوه بر این، فرم استنشاقی دارو نیز در برخی بیمارستانها مورد استفاده قرار میگیرد، اما این نوع دارو در داروخانههای معمولی و نسخههای عمومی عرضه نمیشود.
لیست بیماری های روان تنی
در اینجا لیستی از بیماریها و مشکلات رایج روانتنی آورده شده است که در آنها عوامل روانی تأثیر قابلتوجهی بر بروز، شدت یا تداوم علائم جسمی دارند:
-
فشار خون بالا (هیپرتانسیون روانتنی)
-
سردردهای تنشی و میگرن
-
سندرم روده تحریکپذیر (IBS)
-
دردهای عضلانی و مفصلی مزمن
-
آسم و بیماریهای تنفسی مرتبط با استرس
-
اختلالات خواب (بیخوابی، خواب ناکافی)
-
اختلالات پوستی مانند اگزما و پسوریازیس
-
بیماریهای قلبی مرتبط با استرس
-
اختلالات گوارشی (ناراحتی معده، سوءهاضمه)
-
دردهای مزمن بدون علت فیزیکی مشخص (مانند فیبرومیالژیا)
-
اختلالات اضطرابی و افسردگی که علائم جسمانی دارند
-
اختلالات عملکرد جنسی مرتبط با اضطراب
-
اختلالات سیستم ایمنی که تحت تأثیر استرس مزمن قرار دارند
-
سکسکه مداوم یا طولانیمدت با منشا روانی
-
اختلالات حرکتی روانتنی (مثل تیکها و فلجهای روانتنی)
این بیماریها نشان میدهند که سلامت روان و جسم ارتباط نزدیکی با هم دارند و درمان مؤثر نیازمند توجه همزمان به هر دو بعد است.
سایکوموتور چیست
سایکوموتور (Psychomotor) به عملکردها و واکنشهایی اشاره دارد که هم جنبههای روانی و هم حرکتی بدن را درگیر میکنند. به عبارت سادهتر، فعالیتهای سایکوموتور شامل تعامل بین ذهن (روان) و حرکتهای بدنی است.
⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬
انواع افسردگی پس از زایمانبهترین قرص برای آرامش اعصابرهایی از گذشته برای رشد روانی
منتظر مطالب بیشتر ازتون هستم 🙌